چند شعر کوتاه ...



تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
 
به خیابان می روم
و ساعت ها در خودم قدم می زنم
 
از تو 
تنها خاطره ای مانده است
که امشب
چون اسبی زینَش می کنم
بر آن می تازم وُ
از استخوان هایم بیرون می زنم
 
اسبی
که ردِ سُم هایش بر دشت
سطری ست
که در دوردست ، شعر می شود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

شیــــل screwdap محصولات بیز مشاوره تلفنی سلام مشاور خريد و فروش سيم کارت سلام به همگی مرجع دارویی ایران Melissa پایگاه اطلاع رسانی عرفات